جدول جو
جدول جو

معنی گوک خال - جستجوی لغت در جدول جو

گوک خال
پشته ای از شاخ و برگ درخت جهت تغذیه ی گوساله
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَشْ / خُشْ)
که خال نیکو دارد، معشوق. نگار. شاهد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان اسگل آباد بخش خاش شهرستان زاهدان، واقع در 35000گزی شمال خاش به زاهدان. هوای آن گرم و دارای 80 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آنجا غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری است راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مُ / مِ)
که خالی چون مشک دارد. که خال سیاه دارد:
دگر ره پری پیکر مشک خال
گشاد از لب چشمه آب زلال.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از گور خان
تصویر گور خان
ترکی پاژ نام فرمانروایان ختن
فرهنگ لغت هوشیار
آس، برگ برنده، ورق برنده، برجسته، ممتاز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از انواع شغال
فرهنگ گویش مازندرانی
اهرم بالابرنده ی چوبی، محل نگهداری گوساله
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که زیاد می گوزد
فرهنگ گویش مازندرانی
گوساله
فرهنگ گویش مازندرانی